شنبه، اسفند ۰۴، ۱۳۸۰

agar nashod: encodig>>arabic(windows)
سام اليك
اولاندش عيد قربون مبارك (قربون همه تون)
دويومندش از اينكه ما يه مدتي غيبت صغرا داشتيم عزر ! خواهي مينمايد.
اما س�ر �نارسه مشتي مشتي بود بمولا. لا مصب جاده ك�ي داشت عينهو ك� دست .ازين ك�ار هرچي بگيد بر مياد. چه آجاناي ماماني. به چش پاك عجب خلايقي بودند. بر عكس ولايت خودمون آدم هوس ميكرد خلا� كنه بمولا.. لا اله الا الله.. آخدا از سر تقصيرات ما بگذر دور از چش شمسي لعبتايي بودند. داداش چي شده هر چي نعمته ريختي سر اونا جنگل ماشاالله .خيابون ايوالله. پسراي جوون واسه شاگرد شو�ري �تبارك الله.تازه يه ماشينايي بود پول مينداختي توش از تهش بي ادبي نباشه همه چي درميومد نون سقز آبنبات چايي حي� كه سيخ و چراغ نميشد علم كرد نه واسه خودما واسه داش غلوم. خلاصه عجب باري بود.. عجب س�ري بود. جاي همه ر�قا خالي البت اگه خواهرا يه ذره رعايت ميكردندند بيتر بود به داداش هم كمتر سخت ميگذشت آقا آخونداشون هم باحال بودند باز بگم بچش برادريا يه وقت ظن بد به داش اكبر نبريد ها كلاهمون ميره تو هم الغرض زياده مصدع اوقات نشيم خستگي ده تا پنچري از گرده مون در ر�ت �علن تصدق همه خارجه نشينا. چاكر همه عين جادهاي 4 بانده.
زت زياد ابريشمتم مشتي.

دوشنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۸۰

dashakbar@yahoo.com