شنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۸۱

سلامون اليكوم وماچي لوپيكوم
مطلب: آقا جسارت نباشه ما بي موالات و بي ادبيات نيستيم اما برا روشن شدن بعض مطالب آدميزاد مجبورن از مثالات است�اده مي كنه حالا غرض ميخواستم بگم اين روزا بد جوري سر همه ر�ته تو آخور �وتبال منظور حاجيت اينكه همه جا نقل �وتبال شده حالا آخور يه وقت جووه يه وخت آبه جووه يه وخت اون زهر ماري 5/5 ساخت قزوين قديمه مخاص كلوم تو اين هر و بر كي به كيه كه ما برا يه بار تو اين گرماي بندر تو اين ماه لاكلوم بايد يكي دو ه�ته منتظر بار بمونيم باسه يه لقمه نون بيات ماشيني اي روزگار تلخ تر از زهر بگذريم.(اين نيز بگذرد)
موسابقه : ميگم حالا كه بازار برد و باخته ما هم ميخوايم موسابقه بز گذار كنيم.آقا هر كي تو ايرون علي الخصوص تهرون يه ه�ته نه يك روز تموم از خونه اش اومد بيرون تو خيابون از صب تا شب گشت اما اقلكم سه تا تصا د� نديد نه اينكه جشاشو ببنده برنده اس .جا يزه اش يه دست آچار بوكس جرمني اگه بشه با اينتل نت �رستاد .
مطلب دويم: آقا چش شمسي دور ميگم اين كه آدميزاد دو جا برا نويسندگي داشته باشه عينعو مرد دو زنه اس شوما نشنيده بگيرين.
بيت:تقدير را كاري بكن ا�كنده در غربت مرا. (نقل از پنج تن اسمال خندون مرحوم)
خرابتم اساسي
زت زياد

سه‌شنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۱

سام اليك
مشتلق
ما اولندش از مهندس جواتي تشكر مي گردد. بعد ميخوايم اعلانيه بديم كه داش اكبر يه جاي ديگه پيدا كرده است . جماعت ر�قا و همشيره ها و اصحاب بني هندل مي تونند اينجا هم خزعبلات يه راننده سر گشته بيابوني رو موطاله كنن.
بيت:گذشت و بردباري را عزيزم از درخت آموز / كه سايه از سر هيزم شكن هم بر نمي دارد .
نقل از وانت ممد گرگي
زت زياد