مخلصيم بي منت
رخصتي پيدا شد Ùˆ ØØ§Ø¬ÙŠØª چندتا از اين Ú†ÙŠ Ú†ÙŠ لاگ ها رو موطالعه كرد الØÙ‚ كه دست در نكوني داره والله غير اونائي كه قربون عمه Ùˆ عتيرهاشون رÙ�تند
بعضي ها خدايا توبه...اگه جوون و جاهل بوديم بد چيزائي نبودند ...لااله الا الله..معقول خوب داش يه پنچري همو بگيريد و خلاص ديگه اين كه اين همه آه وناله نره .
يه آباجي هم هي نخ ميده هي پس ميكشه خوب اسم اين داش اصغر ما رو هم ته سياهه بنويسين بيچاره عزبه خو شايد دلش خواس.
مطلب :ميگم ØØ§Ù„ا كه اين صنÙ� دوا Ù�روشا Ùˆ آهنگرا Ùˆ با سواتا Ùˆ راننده ها وخلاصه همه عليه اين موشه دايان شاروون Ø§ØªØØ§Ø¯ كردن Ùˆ اعلانيه دادن خوبيت نره
لاگيستا خداي نكرده طرÙ�دار صهيونا بشن اگه اعلانيه بدن ØØªØ§ خرجشم ØØ§Ø¶Ø±ÙŠÙ… از صنÙ� يا Ø§ØªØØ§Ø¯ÙŠÙ‡ ماشيندارا تهيه كونيم.
�علن زت زياد
ما سياسي مياسي نيستيما Ù…ØØ¶ دخالت تو كار با سواتا بود .
ضمنن يه ك�ي با ك�ي كانتين دار تعويض مي شود.
Dash Akbar
یک جاده که ته نداره
پنجشنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۸۱
دوشنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۸۱
سا م االيك
پارسال دوست امسال آشنا
الغرض:يكوم ما از دست اين مهندس جواتي ممنوناتيم باسه چي؟ اين شمايل نوشتجات مارو راس و ريس كرده يعني دوتا خت انداخته اينور اونور نوشته جات ما تازه قراره يه كاراي ديگه هم بكنه !
دويوم : ما چند روزي تو جعدهاي خيس ميرونديم اينه كه نشد خاطرات نوشته كنيم.خداوند جبار يه سيل ØØ³Ø§Ø¨ÙŠ Ù‡Ù… نصيب نگرد .تو شهرهائي هم Ú¯Ù‡ بار داشتيم بساط كامپيوتل نبود..
سيوم:تازه از راه اومديم Ùˆ Ù…ØØªØ§Ø¬ Ø§Ø³ØªØ±Ø§ØØª Ù�علن يه Ù†Ù�سي چاق كنيم تا بعد.
بيت نصÙ�Ù‡: ناز كش عشق بيابونيتم /نقل از پشت اتوبوس اØÙ…د همدوني/
كلاجتم تو نيم كلاج
عبيدم/زت زياد