یکشنبه، بهمن ۰۶، ۱۳۸۱

تصدق
خدا خواهی هر هيژده چرخ نو و روبراهه. يه گيريس کاری دبش کرديم باسه هزار کرور �رسخ.بار وبنديل از کله پاچه قوطی گر�ته تا ماهی تو حلبی که ينگه دنياييا تو خوابم نوی ببينن.زمنن همه بايد مواظبت کنند از اينتل نت خودشون که ميکروب نياد کاربورات دستگاهشون رو از تنظيم خارج کنه که بعد محتاج مهندس جواتی خودشون بشن. ما راه ا�تاديم .يه سه چار روز ديگه اگه مرز بازرگان علا� نشيم تو خود خود خاک يوروپيم.چش نامرد کور همه چی روبراهه.
زت زياد
دست مولا پناه اسيرای بيابون