چهارشنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۸۱

1 2 3 4
امتحان ميشود
1 2 3 4

دوشنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۸۱

گودن تاك مورگن(بزبون جرماني يعني سام اليك)
مدتي اين مثنوي ه�تاد من شد.راس ميگن دنيا با همه بزركيش كوچيكه بالاخره اين س�ر ما به يوروپ بعد حدودا بيست روزي تموم شد والحمدلله ما داغمون به دل شمسي ني�تاد .آقا ما حيرونيم از كجاش بگيم از اتوباناش از بوق نزدنشون از كمر بند نجات بستن شون از جراثقال بار خالي كردنشون از بي رودربايستي بودنشون اصن از راست گويي شون لامصبا عين شيعه دوازده امامي بودن �قط نماز نمي خوندند و از اونا مي خوردن بقيه اش عين اين سدجلال است بند اهل دين و عدالت بودن .آقا يه آجان محض رضاي خدا از ما شيتيل نگر�ت هيچ همش هي گودن تاخ گودن تاخ ميگ�تن و مي خنديدن.ماشاالله عجب روحيه اي دشتند بمولا.آقا ما كه مثل اين نديد بديدآ نبوديم بريم الواتي ام همش تقصير اين همدوني بد ذات بود مردم آزاري ميكرد مير�ت كنار خيابون بدون خط كشي عابر پياده يه قدم ميذاشت تو خيابون همه ماشينا وايميستادن اون وقت بر ميگشت دوباره نامرد كرم اش گر�ته بود .
و بچه ها ميزدن زير خنده خلاصه ميخواس اونجا رو هم به گند بكشه كه خداخواهي نشد.ديگه از وختي حاجيت برگشته رانندگي واسش شده عذاب نه اينكه ما طرز اونا مث آدم عادت كرديم حالا سختمونه .شديم مث روزاي اول كه تصديق گر�ته بوديم عين آدميزاد ميرونديم..آقا عجيبه با اينكه ك�ارند دخترا وزناشون عين شهر نويي ا بزك دوزك نداشتند. ما كه حسابي خجل شديم تا چشمون به يه هموطن مي�تاد از ماله كشيش مي�هميديم طر� عقده ايه بجون شمسي كه اگه قيمه قيمه اش كنن مايو دو تيكه نمي پوشه . الغرض اون چند روز اگه شما پشت گوشتو ديدي ما هم آ�تاب ديديم ازاين بابت حالمون حسابي گه مرغي بود..ديگه عرايضم بخدمتتون كه اگه باك زاپاس وچند صد ليتري گازوئيل نبرده بوديم كارمون زار بود .هر ليتر خدات تومن .�علن همين اندازه روده درازي بسه.
گودن نميدونم چي آقا هومن زت زياد خودمون
چاكراتيم 1000 اورو